caspian persica

فروش بلیط کشتی میرزا کوچک خان

caspian persica

فروش بلیط کشتی میرزا کوچک خان

caspian persica
هدف وبلاگ:
گردشگری دریایی، توسعه ی گردشگری پایدار، مفید و سودمند، ارائه ی جاذبه های پیدا و نا پیدای بندر انزلی، استان و منطقه. آشنایی با ملل و اقوام دیگر جهت رشد، شکوفایی و بروز خلاقیت در مردمانم به امید آنکه آن باشیم که باید باشیم.


سخنی پیرامون سفر:
سفر جذابترین، دلچسب ترین و به یاد ماندنی ترین لحظات عمر آدمی ست که تا ابد همراه اوست. حتی یادآوری و مرور آن شادی و نشاط برایمان و نزدیکانمان به ارمغان می آورد. سفر انسان را هوشمند تر و پخته تر می سازد. جذابیت ها، تنوع طبیعی و جذابیت های محسوس و نا محسوس انسان ها،تنوع فرهنگ ها، گوناگونی، رنگ ها و رفتارها کمک می کند به بروز ابتکار، نوع آوری، خلاقیت و حتی نبوغ در کسب و کار.دانش زندگی را افزایش می دهد و زندگی را با نشاط تر آسان تر می سازد.سفر برطرف کننده ی اندوه هاست به دست آوردن روزی دانش و آداب زندگی و پیدا کردن دوست از مواهب سفر است.
سفر های کوتاه را با ما تجربه کنید و آماده ی سفرهای بزرگ و جادویی زندگی باشید
گردآورنده
آخرین نظرات
دوشنبه, ۱۴ مهر ۱۳۹۳، ۰۷:۴۴ ب.ظ

جشن مهرگان

مهرگان یکی از کهن‌ترین جشن‌ها و گردهمایی‌های ایرانیان و هندوان است که در ستایش و نیایش مهر یا میترا برگزار می‌شود.

جشن مهرگان

جشن مهرگان قدمتی به اندازه ایزد منسوب به خود دارد. تا آنجا که منابع مکتوبِ موجود نشان می‌دهد، دیرینگیِ این جشن دستکم تا دوران فریدون باز می‌گردد. شاهنامه فردوسی به صراحت به این جشن کهن و پیدایش آن در عصر فریدون اشاره کرده است:

به روز خجسته سرِ مهر ماه                  به سر بر نهاد آن کـیانی کلاه
زمانه بی اندوه گشت از بدی                گرفتند هر کس ره بخردی
دل از داوری‌ها بپرداختند                      به آیین یکی جشن نو ساختند
نشستند فرزانگان شادکام                   گرفتند هر یک ز یاقوت جام
میِ روشن و چهره ی شاه نو               جهان نو ز داد از سرِ ماه نو
بفرمود تا آتش افروختند                       همه عنبر و زعفران سوختند
پرستیدن مهرگان دین اوست                تن‌آسانی و خوردن آیین اوست
اگر یادگارست ازو ماه و مهر                  بکوش و به رنج ایچ منمای چهر

شاهنامه فردوسی، ویرایش جلال خالقی مطلق

جشن مهرگان در آغاز مهرماه
همانگونه که در گزارش فردوسی دیده می‌شود، زمان برگزاری جشن مهرگان در آغاز ماه مهر و فصل پاییز بوده است و این شیوه دستکم تا پایان دوره هخامنشی و احتمالاً تا اواخر دوره اشکانی نیز دوام داشته است. اما از این زمان و شاید در دوره ساسانی، جشن مهرگان به مهر روز از مهر ماه یا شانزدهم ماه مهر منتقل می‌شود.

منسوب دانستن جشن مهرگان به نخستین روز ماه مهر در آثار دیگر ادبیات فارسی نیز دیده شده است. برای نمونه این بیت از ناصرخسرو که هر دو جشن نوروز و مهرگان را به هنگام اعتدالین می‌داند:

نـوروز بـه از مـهـرگـان، گـرچـه            هـــر دو زمـــانــنــد، اعــتــدالــــی

دلیل برگزاری جشن مهرگان در آغاز مهرماه و اصولاً نامگذاری نخستین ماه فصل پاییز به نام مهر، در این است که در دوره‌‌هایی از دوران باستان و از جمله در عصر هخامنشی، آغاز پاییز، آغاز سال نو بوده است و از همین روی نخستین ماه سال را به نام مهر منسوب کرده‌اند.

تثبیتِ آغاز سال نو در هنگام اعتدال پاییزی با نظام زندگیِ مبتنی بر کشاورزیِ ایرانیان بستگیِ کامل دارد. می‌دانیم که سال زراعی از اول پاییز آغاز و در پایان تابستان دیگر خاتمه می‌پذیرد. قاعده‌ای که هنوز هم در میان کشاورزان متداول است و در بسیاری از نواحی ایران جشن‌های فراوان و گوناگونی به مناسبت فرارسیدن مهرگان و پایان فصل زراعی برگزار می‌شود. در این جشن‌ها گاه ترانه‌هایی نیز خوانده می‌شود که در آنها به مهر و مهرگان اشاره می‌رود. شاید بتوان شیوه سال تحصیلیِ امروزی را باقی‌مانده گاهشماری کهن میترایی/ مهری دانست.

امروزه نیز سنت کهن آغاز سال نو از ابتدای پاییز با نام «سالِ وَرز» در تقویم محلی کردان مُـکریِ مهاباد و طایفه‌های کردان شُکری باقی مانده است. همچنین در تقویم محلی پامیر در تاجیکستان (به ویژه در دو ناحیه «وَنج» و «خوف») از نخستین روز پاییز با نام «نوروز پاییزی/ نوروز تیرَماه» یاد می‌کنند. در ادبیات فارسی (از جمله شاهنامه فردوسی) و امروزه در میان مردمان آسیای میانه و شمال افغانستان، فصل پاییز را «تیرَماه» می‌نامند.

گاهشماری هخامنشی نیز مبتنی بر آغاز سال از ابتدای پاییز بوده است، همانگونه که در کتاب «رصدخانه نقش‌رستم» (چاپ سال ۱۳۷۸؛ و چاپ دوم آن در کتاب: بناهای تقویمی و نجومی ایران، ۱۳۸۳، از همین نگارنده) گفته شد؛ سازوکار ویژه‌ای برای تشخیص هفته به هفته و سپس روز به روزِ آغاز سال نو هخامنشی در تقویم آفتابی نقش‌رستم (کعبه زرتشت) طراحی و تعبیه شده است.

جشن مهرگان

جشن هخامنشی میتراکانا
شواهد موجود نشان می‌دهد که جشن مهرگان در عصر هخامنشی در آغاز سال نو، یعنی در نخستین روز از ماه مهر برگزار می‌شده است. در گزارش‌های مورخان یونانی و رومی از این جشن با نام «میثْـرَکَـنَـه/ میتراکانا» یاد شده است. نام ماه مهر در کتیبه میخیِ داریوش در بیستون به گونه «باگَـیادَئیش» (= باگَـیادی/ بَـغَـیادی) به معنای احتمالی «یاد خدا» آمده است.

کتسیاس، پزشک اردشیر دوم پادشاه هخامنشی، نقل کرده است که در این جشن ایرانیان با پوشیدن ردای ارغوانی رنگ و همراه با دسته‌های نوازندگان و خنیاگران به رقص‌های دسته‌جمعی و پایکوبی و نوشیدن می‌پرداخته‌اند.

به گمان نگارنده نقش گل‌های دایره‌ای شکل با دوازده و هشت گلبرگ در تخت‌جمشید، می‌تواند نشانه‌ای از مهر باشد. چرا که در پیرامون ستاره قطبی (چه ستاره قطبی امروزی و چه باستانی) دوازده صورت فلکیِ تشکیل دهنده برج‌های دوازده‌گانه، و نیز هشت صورت فلکیِ پیرا قطبی، در گردشی همیشگی‌اند.

فیثاغورث در سفرنامه منسوب به او، شرح می‌دهد که پرستندگانِ ستاره‌ای درخشان که آنرا میترا می‌نامیدند، در غاری تاریک که چشمه آبی در آنجا جریان داشت و نقش صورت‌های فلکی بر آنجا نصب شده بود، حاضر می‌شدند و پس از انجام مراسم گوناگون (که نقل نکرده)، نانی می‌خوردند و جامی می‌آشامیدند.

آنگونه که از گفتار ثعالبی در «غُرَر اخبار ملوک فُرس و سیرِهم» دریافته می‌شود، گمان می‌رود که در زمان اشکانیان نیز جشن مهرگان با ویژگی‌های عصر هخامنشی برگزار می‌شده است.

زمان جشن مهرگان
همانگونه که گفته شد، زمان برگزاری جشن مهرگان در دوره هخامنشی و به احتمالی قدیم‌تر از آن، در نخستین روز ماه مهر بوده و اکنون حدود دو هزار سال است که این جشن به شانزدهمین روز این ماه یا مهرروز از مهرماه در گاهشماری ایرانی منسوب است. اما این زمان در میان اقوام گوناگونی که از تقویم‌های محلی نیز بهره می‌برند، متفاوت است. برای نمونه زمان این جشن در گاهشماری طبری/ تبری و نیز در گاهشماری سنتی یزدگردی زرتشتیان، فعلاً برابر با حدود نیمه بهمن‌ماه، و در گاهشماری دیلمی برابر با سی‌ام بهمن‌ماه است. همه این شیوه‌ها برگرفته از گاهشماری‌های کهن و گوناگون ایرانی است که پاسداشت آنها در کنار گاهشماری ملی ایرانی، لازم و شایسته است.

اما برخی دیگر از زرتشتیان، با شیوه‌ای نوساخته به نام «سالنمای دینی زرتشتیان» که در سالیان اخیر و با تغییراتی در گاهشماری ایرانی ساخته شده، این هنگام را معین می‌کنند که مصادف با دهم مهرماه (آبان روز) از گاهشماری ایرانی می‌شود. چنین شیوه‌هایی که امروزه رایج شده و بعضی کسان به میل شخصی، یک تقویم یا مبدأ سالشماری می‌سازند و نام‌های میهنی بر آن می‌گذارند، دستکاری آشکاری در نظام دقیق و قاعده‌مند گاهشماری ایرانی و تاریخ و فرهنگ ملی دانسته می‌شود. (در این زمینه بنگرید به: پاسداشت گاهشماری ایرانی).

در متون ایرانی از مهرگان دیگری به نام مهرگان بزرگ در بیست و یکمین روز مهرماه نام برده شده است که احتمالاً تاثیر تقویم خوارزمی باستان بوده است. از آنجا که در تقویم خوارزمی، آغاز سال نو از ششم فروردین‌ماه محاسبه می‌شده است؛ زمان برگزاری همه مراسم سال، پنج روز دیرتر بوده و در نتیجه جشن مهرگان بجای شانزدهم مهر در بیست و یکم مهر (رام روز) برگزار می‌شده است.

موسیقی مهرگانی
از آنجا که در «برهان قاطع» نام مهرگان برای یکی از مقام‌ها و لحن‌های موسیقی سنتی ایران آمده است؛ و همچنین در میان دوازده مقام نامبرده شده در کتاب «موسیقی کبیرِ» ابونصر فارابی نیز مقام یازدهم با نام مهرگان ثبت شده است؛ و نیز نظامی گنجوی در منظومه «خسرو و شیرین» نام بیست و یکمین لحن از سی لحن نامبردار شده را «مهرگانی» نوشته است؛ گمان می‌رود که در دوران گذشته در جشن مهرگان موسیقی ویژه‌ای اجرا می‌شده است که ما از جزئیات آن بی‌اطلاعیم.

نام مهر و مهرگان در کاربردهای دیگر
در باره گستردگی مراسم مربوط به مهر و جشن مهرگان، بیش از این نیز نشانه‌هایی در دست است که به سبب اختصار این گفتار فرصت پرداختن به همه آنها در اینجا نیست. اما شاید ذکر دو نکته دیگر مفید باشد. یکی اینکه امروزه نیز زرتشتیان، آتشکده‌های خود را با نام «درِ مهر» می‌شناسند و دیگر اینکه در بسیاری از کشورهای عرب‌زبان،از جشن‌ها و فستیوال‌ها با نام عمومی «مهرجان» و «مهرجانات» نام می‌برند.

آیین‌های جشن مهرگان
در مجموع و بطور خلاصه، جشن مهرگان، جشن نیایش به پیشگاه «مهر ایزد» ایزد روشنایی و پیمان و درستی و محبت، ایزد بزرگ و کهن ایرانیان و همه مردمانِ سرزمین‌هایی از هند تا اروپا، به هنگام اعتدال پاییزی در نخستین روز مهرماه و در حدود دو هزار سال اخیر در مهر روز از مهرماه، برابر با شانزدهم مهرماهِ گاهشماری ایرانی (هجری خورشیدی فعلی) برگزار می‌شود.

آنگونه که از مجموع منابع موجود، همچون نگاره‌ها و متون باستانی و نوشته‌های مورخان و دانشمندان قدیم ایرانی و غیر ایرانی (مانند فردوسی، بیرونی، ثعالبی، جهانگیری، اسدیِ توسی، هرودوت، کتسیاس، فیثاغورث، . . .) و نیز آثار شاعران و ادیبان (مانند جاحظ، رودکی، فرخی، منوچهری، سعدسلمان، . . .) دریافته می‌شود؛ مردمان در این روز تا حد امکان با جامه‌های ارغوانی (یا دستکم با آرایه‌های ارغوانی) بر گرد هم می‌آمده‌اند؛ در حالی که هر یک، چند «نبشته شادباش» یا به قول امروزی‌، کارت تبریک برای هدیه به همراه داشته‌اند. این شادباش‌ها را معمولاً با بویی خوش همراه می‌ساخته و در لفافه‌ای زیبا می‌پیچیده‌اند.
در میان خوان یا سفره مهرگانی که از پارچه‌ای ارغوانی رنگ تشکیل شده بود؛ گل «همیشه شکفته» می‌نهادند و پیرامون آنرا با گل‌های دیگر آذین می‌کردند. امروزه نمی‌دانیم که آیا گل همیشه شکفته، نام گلی بخصوص بوده است یا نام عمومیِ گل‌هایی که برای مدت طولانی و گاه تا چندین ماه شکوفا می‌مانند.

در پیرامون این گل‌ها، چند شاخه درخت گز، هوم یا مورد نیز می‌نهادند و گونه‌هایی از میوه‌های پاییزی که ترجیحاً به رنگ سرخ باشد به این سفره اضافه می‌شد. میوه‌هایی مانند: سنجد، انگور، انار، سیب، به، ترنج (بالنگ)، انجیر، بادام، پسته، فندق، گردو، کُـنار، زالزالک، ازگیل، خرما، خرمالو و چندی از بوداده‌ها همچون تخمه و نخودچی.

جشن مهرگان

سفره جشن مهرگان

دیگر خوراکی‌های خوان مهرگانی عبارت بود از آشامیدنی و نانی مخصوص. نوشیدنی از عصاره گیاه «هَـئومَـه/ هوم» که با آب یا شیر رقیق شده بود، فراهم می‌شد و همه باشندگان جشن، به نشانه پیمان از آن می‌نوشیدند. نانِ مخصوص مهرگان از آمیختن آرد هفت نوع غله گوناگون تهیه می‌گردید. غله‌ها و حبوباتی مانند گندم، جو، برنج، نخود، عدس، ماش و ارزن. دیگر لازمه‌های سفره مهرگان عبارت بود از: جام آتش یا نوکچه (شمع)، شکر، شیرینی، خوردنی‌های محلی و بوی‌های خوش مانند گلاب.

آنان پس از خوردن نان و نوشیدنی، به موسیقی و پایکوبی‌های گروهی می‌پرداخته‌اند. سرودهایی از مهریشت را با آواز می‌خوانده و اَرْغُـشت می‌رفته‌اند (می‌رقصیده‌اند). شعله‌های آتشدانی برافروخته پذیرای خوشبویی‌ها (مانند اسپند و زعفران و عنبر) می‌شد و نیز گیاهانی چون هوم که موجب خروشان شدن آتش می‌شوند.

از آنجا که نشانه‌های بسیاری، همچون تندیس‌ها، کتیبه‌ها و سنگ‌نگاره‌ها (از جمله نگاره‌های میترا در نمرود داغ و کوماژن)، از رواج آیین مهر در آسیای کوچک (آناتولی) حکایت می‌کند؛ بعید نیست که «سماع»‌های عارفانه پیروان طریقه «مولویه» در شهر قونیه امروزی، ادامه دیگرگون شده همان ارغشت‌های میترایی باشد.

در پایان مراسم، شعله‌های فروزان آتش، نظاره‌گر دستانی بود که بطور دسته‌جمعی و برای تجدید پایبندی خود بر پیمان‌های گذشته، در هم فشرده می‌شدند.

مهرگان در ادبیات

در ادبیات به ویژه چامه های (شعرهای) پارسی، از مهرگان بسیار سخن به میان آمده است که در این جا تنها نمونه های کوتاهی از آن ها را می آوریم :

مسعود سعد سلمان :

روز مهر و ماه مهر و جشن فرخ مهرگان          مهر بفزا ای نگار ماه چهر مهربان
مهربانی کن به جشن مهرگان و روز مهر          مهربانی کن به روز مهر و جشن مهرگان
جام را چون لاله گردان از نبید باده رنگ           وندر آن منگر که لاله نیست اندر بوستان
کاین جهان را ناگهان از خرمی امروز کرد         بوستان نو شکفته عدل سلطان جهان

منوچهری دامغانی :

شاد باشید که جشن مهرگان آمد             بانگ و آوای ِدَرای ِکاروان آمد
کاروان مهرگان از خَزران آمد              یا ز اقصای بلاد چینستان آمد
نا از این آمد، بالله نه از آن آمد            که ز فردوس برین وز آسمان آمد
مهرگان آمد، هان در بگشاییدش              اندر آرید و تواضع بنماییدش
از غبار راه ایدر بزداییدش                   بنشانید و به لب خرد نجاییدش
خوب دارید و فرمان بستاییدش              هرزمان خدمت لختی بفزاییدش


قطران تبریزی :

آدینه و مهرگان و ماه نو            بادند خجسته هر سه بر خسرو

عنصری :

مهرگان آمد گرفته فالش از نیکی مثال       نیک روز و نیک جشن و نیک وقت و نیک فال

در زمان حاضر
امروز، جشن مهرگان، به شیوه‌ای که در کتاب‌های تاریخی سده‌های چهارم و پنجم و ششم آمده، نه در دستگاه دولتی و حکومتی برگزار می‌شود و نه در گردهمایی‌های غیر رسمی، نزد عامهً مردم. دست کم، در دو سده اخیر نیز از برگزاری آن آگاهی در دست نیست. جشن و آیین مهرگان، از نظر زمانی نیز، با تغییر تقویم، در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی، تغییر کرد. بدین معنی که ۵ روز "پنجه = خمسه" (که پس از ۱۲ ماه سی روزه برای رسیدن به ۳۶۵ می‌آمد) حذف و شش ماه اول سال ۳۱ روز گردیده‌است. از آن پس، در بسی از تقویم‌ها، مهرگان، به جای ۱۶ مهر در دهم مهر آمده، یعنی در صد و نود و ششمین روز سال براساس تقویم پیشین. در ماهنامه‌ها و هفته نامه‌های ادبی و اجتماعی سدهً اخیر، مهرگان حضور دارد. بدین معنی که مقاله، پژوهش، شعر به مناسبت مهر و مهرگان - به ویژه در نشریه‌هایی که در ماه مهر منتشر می‌شود - کم نیست.

دکتر بهرام فره وشی از برگزاری مهرگان به عنوان جشنی خانوادگی، در بین زرتشتیان یزد و کرمان و نیز " از آیین قربانی کردن گوسفند، در برخی از روستاهای زردشتی نشین یزد، برای ایزد مهر " خبر می‌دهد. تا سی سال پیش، زردشتیان کرمان، در این روز، به یاد مردگان، مرغی را کشته و شکمش را با حبوبات و آلو انباشته و به عنوان خوراک ویژه، یادمان مردگان می‌پختند.

جشن آغاز سال تحصیلی دانشگاه تهران، که در نیمه اول مهرماه است، در برخی از سال‌ها در دهم یا شانزدهم مهر ( مهرگان ) برگزار می‌شد.

زمان برگزاری آیین قالی شویان در مشهد اردهال را جلال ال احمد، با مهرگان هم پیوند می‌داند. صدرالدین عینی در یادداشت‌ها، از جشنی در تاجیکستان و سمرقند یاد می‌کند که هر سال در ماه میزان (مهر ماه) برگزار می‌شد. جشنی که می‌تواند، با همهً دگرگونی‌ها، بازماندهً جشن مهرگان باشد. از زبان او بشنویم، که فارسی تاجیکی است : ... حکایت این سیر (جشن) به کسانی که وی را ندیده‌اند، مانند حکایه‌های " هزار و یک شب " دلکش و عجیب می‌نمود. حکایه‌هایی درباره طرفبازی (آتش بازی)، موشک بازی، خر تازی، تگل جنگ اندازی (به جنگ انداختن قوچ‌های جنگی ) آن جا می‌کردند. در ریان (منطقه) غجدوان کم کس یافت می‌شد، که هیچ نباشد، سالی یک بار رفته، آن را سیر تماشا نکند. دهقان بچگان کم بغل (تنگدست) هم، که پدرشان برای سیر خرجی داده نمی‌توانستند، کوشش می‌کردند، که کاری کرده، دو سه تنگه (واحد پول) پول یابند تا که به آن سیر رفته، تماشا کرده توانند. کسانی نیز پخته (پنبه) و خوره چینی می‌کردند، به خربزه کشانی و دهقانان بای (ارباب) به مرد کاری می‌در آمدند. و اگر هیچ کار نیابند از کشتزارها دزدی می‌کردند. و مانند این‌ها.

ماه مهر و مهرگان، در جامعه کشاورزی، فصل و زمان برداشت، انباشتن فراورده‌ها، پرداختن خراج و مالیات، اندوختن نیازمندیهای زمستانی و گرمی بازارهای موسمی بوده که هنوز - هر چند نه به نام مهرگان - برگزار می‌شود. و نیز با تحول و دگرگونی ای که با گذشت سده‌ها و هزاره‌ها در برگزاری جشن‌ها و آیین‌ها - مانند همهً پد یده‌ها و زمینه‌های فرهنگی - روی داده و می‌دهد، جشن مهرگان تنها به این عنوان که نام روز با نام ماه یکی است برگزار نمی‌شود، بلکه بیشتر داستان و اسطورهً قیام کاوه آهنگر در برابر بیدادگری‌های ضحاک است که یادمان این جشن نمادین می‌باشد. بی گمان، باور و اعتقاد به ایزد مهر و آیین‌های مهری ( میترایی ) که پیش از زرتشت، در هند و ایران وجود داشته، به ماه مهر و جشن مهرگان سیمای دینی بیشتری افزوده بود.

تمبر مهرگان

تمبر مهرگان

چکیده سخن

جشن مهرگان متعلق به فرشته بزرگ مهر است و برابر با مهرروز (شانزدهم مهر) است و مطابق گاهنمای کنونی دهم مهر می باشد این جشن فرخنده و زیبا در گذشته میان ایرانیان مقامی بسیار ارجمند در حد نوروز داشت و همانگونه که ایرانیان نوروز را بواسطه پایان سرما و آغاز بهار جشن می گیرندمهرگانرا نیزدر نیمه سال و با پایان فصل گرما و شروع سرما جشن می گرفتند آداب و رسوم آن بسیار شبیه به نوروز است و همانطور که نوروز را به  پادشاه افسانه ای ایران جمشید نسبت می دهند مهرگانرا نیز به فتح و پیروزی فریدون دیگر قهرمان ایرانی بر ضحاک نسبت داده می شود ولی در حالت کلی چون ایزد مهر نزد کلیه اقوام آریایی سابقه ای دیرین دارد و قدیمیترین آیین آریاییان می باشد نزد هر دو دسته ایرانیان و هندوان در یک روز گرامی داشته می شود  و مهردر زبان سانسکریت هم بمعنی دوستی است و در وید کتاب مذهبی برهمنان مانند اوستا ایزد روشنایی و فروغ می باشد و زرتشتیان بپرستشگاه خویش درب مهر گویند هر دو جشن مهرگان و نوروز  از آثار درخشان و جاودان ایران زمین هستند و برماست که این دو میراث گرانقدر نیاکانمان را همچون دو گنجینه گرانبها سینه به سینه و نسل به نسل انتقال دهیم  چرا که هویت و پهنای مرز ایران زمین را این دو جشن به وضوح نشان می دهد و هر کجا نوروز و مهرگان جشن گرفته شود آنجا ایران است و هر که ایندو جشن با شکوه و زیبا را برگزار کند ایرانی. مهرگان و نوروز در کنار یکدیگر هزاران سال است که همانند دو  ستون محکم و استوار پایه های استقلال و فرهنگ ایرانی را حفظ نموده اند.



نوروز باستانی

 هفت سین

هفت سین به معنای هفت قلم شیئی که نام آن‌ها با حرف «س» (سین) آغاز می‌شود، یکی از اجزای اصلی آیین‌های سال نو است که بیشینه‌ی ایرانیان آن را برگزار می‌کنند. این اقلام سنتاً در سفره‌ی هفت سین چیده و به نمایش گذاشته می‌شوند. این سفره‌ای است که هر خانواده‌ای بر روی زمین (یا بر روی میز) در اتاقی که معمولاً به میهمانان گرامی اختصاص داده شده می‌گسترد و این اقلام بر روی آن قرار داده می‌شود: در بالای سفره (در دورترین فاصله از در) آینه‌ای گذاشته می‌شود، که در دو طرف آن شمع‌دان‌هایی دارای شمع نهاده شده (سنتاً مطابق با شمار فرزندان خانواده)، در پایین آن نسخه‌ای از قرآن (از شاهنامه یا دیوان حافظ نیز استفاده می‌شود)، تُنگی که معمولاً حاوی یک ماهی لایی (بسیاری از خانواده‌ها یک کوزه آب باران را که قبلاً جمع آوری شده و/ یا کاسه آبی که حاوی برگ سبز انار، نارنج، یا شمشاد است نیز می‌افزایند)، ظرف‌های حاوی شیر، گلاب، عسل، شکر، و (1، 3، 5 یا 7 عدد) تخم مرغ رنگ‌آمیزی شده گذاشته می‌شود. مرکز سفره عموماً با گل‌دانی از انواع گل‌ها، معمولاً سنبل و شاخه‌های بیدمشک فروگرفته می‌شود. کنار آن، سبزه و دست‌کم شش قلم دیگر که با حرف سین آغاز می‌شوند (تشریح شده در زیر)، ظرفی حاوی میوه (سنتاً سیب، پرتقال، انار، و به)، چند نوع نان (اغلب شیرین)، ماست و پنیر تازه، شیرینی‌های گوناگون، آجیل (مخلوط خشک و بو داده شده‌ی تخم‌های نخودچی، خربزه، گندم برشته، برنجک، و فندق و گردو، که همگی با کشمش آمیخته ‌شده‌اند) قرار داده می‌شود. 

مهرگان

آبانگان

آذرگان

جشن دیگان

شب یلدا

جشن سده

بهمنگان

سپندارمذگان(اسفندگان)

چهارشنبه سوری

 

جشن زایش اشو زردشت

ششمین روز فروردین که بنا به نظر بسیاری محققان و موبدان زرتشتی، سالروز تولد زردشت اسپنتمان است، به نوروز بزرگ معروف است. دراین روز زردشیان در آتشکده‌های هر شهر گردهم می آیند، به سخنرانی‌های مذهبی گوش می‌دهند، اوستا می‌خوانند و تولد پیامبرشان را جشن می‌گیرند. آب پاشیدن به همدیگر، دود کردن اسپند و پخش کردن سنجد و آویشن نیز از دیگر مراسم‌های این جشن است.

گاتاخوانی، دف زنی و سخنرانی در مورد تاریخچه نوروز و جشن زایش زردشت از جمله برنامه‌های این مراسم می باشد. حضور در نیایشگاه شاور اهرام ایزد و سایر نیایشگاه‌ها و مکان‌های مقدس دینی در صبح روز ششم فروردین از دیگر آیین‌های بزرگداشت زایش زردشت است، که در همه شهرهای زردشتی نشین برگزار می‌شود.

   

 سیزده به در

جشن سیزده فروردین ماه روز بسیار مبارک و فرخنده است. ایرانیان چون در مورد این روز آگاهی کمتری دارند آن روز را نحس می دانند و برای بیرون کردن نحسی از خانه و کاشانهً خود کنار جویبارها و سبزه ها می روند و به شادی می پردازند. تا کنون هیچ دانشمندی ذکر نکرده که سیزده نوروز نحس است. بلکه قریب به اتفاق روز سیزده نوروز را بسیار مسعود و فرخنده دانسته اند. مثلا در صفحهً 266 آثار الباقیه جدولی برای سعد و نحس آورده شده که در آن سیزده نوروز که تیر روز نام دارد کلمهً ( سعد ) به معنی فرخنده آمده و به هیچ وجه نحوست و کراهت ندارد.  بعد از اسلام چون سیزدهً تمام ماه ها را نحس می دانند به اشتباه سیزده عید نوروز را نیز نحس شمرده اند. وقتی دربارهً نیکویی و فرخنده بودن روز سیزدهم نوروز بیشتر دقت و بررسی کنیم مشاهده  می شود موضوع بسیار معقول و مستند به سوابق تاریخی است. سیزدهم هر ماه شمسی که تیر روز نامیده می شود مربوط به فرشتهً بزرگ و ارجمندی است که " تیر " نام دارد و در پهلوی آن را تیشتر می گویند. فرشتهً مقدس تیر در کیش مزدیستی مقام بلند و داستان شیرینی دارد. ایرانیان قدیم پس از دوازده روز جشن گرفتن و شادی کردن که به یاد دوازده ماه سال است، روز سیزدهم نوروز را که روز فرخنده ایست به باغ و صحرا می رفتند و شادی می کردند و در حقیقت با این ترتیب رسمی بودن دورهً نوروز را به پایان میرسانیدند.

     

سبزه گره زدن

افسانهً آفرینش در ایران باستان و مسئلهً نخستین بشر و نخستین شاه و دانستن روایاتی دربارهً کیومرث حائز اهمیت زیادی است. در اوستا چندین بار از کیومرث سخن به میان آمده و او را اولین پادشاه و نیز نخستین بشر نامیده است. گفته های حمزه اصفهانی در کتاب سنی ملوک الارض و انبیاء و گفته های مسعودی در کتاب مروج الذهب جلد دوم و بیرونی در کتاب آثار الباقیه بر پایهً همان آگاهی است که در منابع پهلوی وجود دارد. مشیه و مشیانه که پسر و دختر دوقلوی کیومرث بودند روز سیزده فروردین برای اولین بار در جهان با هم ازدواج نمودند. در آن زمان چون عقد و نکاحی شناخته شده نبود آن دو به وسیله گره زدن دو شاخه پایهً ازدواج خود را بنا نهادند. این مراسم را بویژه دختران و پسران دم بخت انجام میدادند و امروز هم دختران و پسران برای بستن پیمان زناشویی نیت می کنند و علف گره می زنند. این رسم از زمان کیانیان تقریباً متروک شد ولی در زمان هخامنشیان دوباره شروع شده و تا امروز باقی مانده است. در کتاب مجمل التواریخ چنین آمده " اول مردی که به زمین ظاهر شد پارسیان او را کل شاه گویند. پسر و دختری از او ماند که مشیه و مشیانه نام گرفتند و روز سیزدهً نوروز با هم ازدواج کردند و در مدت پنجاه سال هیجده فرزند بوجود آوردند و چون مردند جهان نود و چهار سال بی پادشاه بماند " . چنانکه در بحث جشن نوروز اشاره شد کردهای ایران و عراق که زرتشت را از خود می دانند روز سیزدهم فروردین را جزو جشن نوروز به حساب می آورند.

     

جشن اردیبهشتگان

 

جشن اردیبهشتگان که یکی از جشن های بزرگ دینی زرتشتیان است ، با برابری روز و ماه اردیبهشت، یعنی دوم اریبهشت ماه تقویم فصلی هماهنگ است.این روز بزرگ یادآور فروزهء اهورایی اردیبهشت یا اشه وهیشته و ویژگیهای آن یعنی بهترین راستی و پاکی می باشد.اردیبهشت، دومین امشاسپند، دارای انگاره ای مادی است به نام آتش یا آذر، فروغی خدا داده که گرمی بخش و فروزان و پاک کننده و در یک کلام زندگی بخش است و پرتوهای نورانی آن هستی را از نیستی جدا می گرداند وراست را از دروغ باز می شناساند. پس بجاست که آتش را نموداری از آن داده بزرگ بدانیم.

بهترین راستی برترین نعمتی است که دست یابی به آن یعنی پیروزی بزرگ و این پیروزی شایسته جشنی است بس بزرگتر با نام جشن اردیبهشتگان یا جشن اخلاق.

نگارش : راشین جهانگیری        

جشن تیرگان

این جشن میان زرتشتیان دوره ای ده روزه داشت و از تیر روز از تیرماه ، روز سیزدهم شروع و به باد ایزد یعنی روز بیست و دوم پایان می گرفت. زرتشتیان تیرگان را “ تیر و جشن Tiru-Jashn ”  می نامند و برایش اهمیت فراوانی قایل اند. لباس و پوشاک نو می پوشند و نقل و شیرینی و میوه و خوراک های سنتی و ویژه می پزند. پیش از این روز خانه را خوب پاکیزه نموده و بامدادان شست و شو می کنند و خواندن دو نیایش “ خورشید نیایش ” و “ مهرنیایش” از اوستا را بسیار نیکو می دانند

شاید “ تیر و جشن” یکی از شادترین جشن های کهن ایرانی بوده باشد. در این جشن بیش از همه بچه ها بهره می بردند با تارهای نخی و رنگینی که به مچ دست می بستند در کوچه ها و خانه ها و بامها می دویدند ، ترانه می خواندند و کنار نهرها و جویها و تالاب ها به هم آب می پاشیدند و یا به آب می پریدند . 

     

جشن امردادگان

3 امرداد:

واژه اوستایی امرداد،(امرتاته- Amertata) است که به معنی بی مرگی است و اگر الف آن را که پیشوند نفی است از قلم بیندازیم معنی آن عوض شده و فرشته بی مرگی و جاودانگی به دیو نیستی و مرگ تغییر شکل می دهد. زیرا همانطور که امرداد به معنای بی مرگی است مرداد معنی مرگ می دهد.بنابراین شایسته است که این کلمه را امرداد بخوانیم، و چون امرداد فرشته جاودانگی و بی مرگی می باشد، در عالم جسمانی نگهبانی گیاهان و روییدنی ها و آبادانی و افزایش دار و درخت با اوست. نیاکان ما در این روز به باغ ها و مزارع خرم و دلنشین می رفتند و پس از نیایش به درگاه اهورامزدا طی مراسمی این جشن را با شادی و سرور در هوای پاک و در دامن طبیعت برگزار می کردند.

 منبع: سالنمای راستی

     

جشن شهریورگان

شهریور‌روز از شهریورماه یا چهارمین روز این ماه، برابر است با جشن شهریورگان که از آیین‌ها و مراسم وابسته به آن هیچگونه آگاهی در دست نیست. برگزار نشدن آیین‌های جشن شهریورگان توسط ایرانیان در زمانی طولانی، موجب شده است تا همه جزئیات آن به فراموشی سپرده شود و حتی در متون کهن نیز آگاهی‌های چندانی در باره آن فرا دست نیاید.

نام شهریور در متون اوستایی به گونه «خْـشَـتْـرَه ‌وَئیریَـه» آمده که به معنای تقریبی «شهر و شهریاری (شهرداری) آرمانی و شایسته» است. چنین می‌نماید که این اندیشه‌ و آرمان، خاستگاه نظریه‌های افلاطون و فارابی در زمینه «آرمان‌شهر» یا «مدینه فاضله» بوده باشد. نام شهریور چند بار به همین معنا در «گاتها»ی زرتشت نیز آمده است و بعدها در اوستای نو، او را به گونه‌ای تشخص‌یافته به پیکر یکی از امشاسپندان در می‌آورند.

     

مهرگان: عید جوانان و آینده سازان

 

روز های ماه در ایران باستان نام های خاص داشتند و ازجمله روز شانزدهم هر ماه «مهر» بود. بنابراین «روز مهر» در ماه مهر (شانزدهم)، مهمترین روز آیین های مهرگان بود. آیین های مهر (جشن های مهرگان) پس از نوروز، مهمترین عید ملی ایرانیان بوده است. نوروز با بهار و شکوفه و نوید برکت آغاز می شد و مهرگان به خاطر پایان رسیدن کار جمع آوری محصول و آغاز شش ماهه شب های طولانی تر و سرما.

 

«مهرگان» ویژه آیین های سپاسگزاری به درگاه خداوند [اهورامزدا] است که این همه نعمت را به انسان ارزانی داشته و نیز استفاده از این فرصت برای تحکیم دوستی ها، محبت ها و عواطف انسانی بوده است. به نظر بسیاری از مورخان، «مهرگان» آیین الزام ایرانیان به دوستی کردن و مهر ورزیدن به یکدیگر هم به شمار می آید. در گذشته، در روزهای مهرگان (4 تا 6 روز) مردم مهمانی های بزرگ برپا می کردند و پذیرایی با میوه تازه در مهرگان و میوه خشک (آجیل و خشکبار) در نوروز؛ رسم تغییرناپذیر ایرانیان از عهد باستان بوده است. 

     

جشن آبانگان

 4 آبان ماه

آبان به معنای آب و هنگام آب است و یکی از عناصر پاک کننده نزد زردشتیان است. درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پی جنگ های طولانی بین ایران و توران، افراسیاب تورانی دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که زو نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبی کنند و پس از لایروبی آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان جاری شدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگری آمده است که پس از هشت سال خشکسالی در ماه آبان باران آغاز به باریدن نمود و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد. زردشتیان در این روز همانند سایر جشن ها به آدریان ها می روند و پس از آن به کنار جوی ها و نهرها رفته با خواندن اوستای آب زور (بخشی از اوستا) که توسط موبد خوانده می شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانی آب و نگهداری آن را می نمایند و پس از آن به شادی می پردازند.

منبع : سالنمای راستی    

جشن آذرگان

3 آذر ماه

آذر به چم(معنی) آتش است. و یکی دیگر از چهار آخشیج(عنصر پاک کننده) نزد زردشتیان می باشد. از آنجا که آتش بهترین و سریع ترین عنصر پاک کننده و گرما است از زمان های قدیم مورد احترام بوده است. زردشتیان در جشن آذرگان مانند سایر جشن ها با لباس آراسته و تمیز به آدریان ها می روند و با خواندن آتش نیایش(بخشی از اوستا) اهورامزدا را سپاس گفته و پس از نیایش به شادی می پردازند.

منبع : سالنمای راستی    

جشن دیگان

دی یا دتوشو Daatoshu به معنی دادار و آفریدگار است و در نامه های اوستایی اغلب به جای واژه اهورامزدا به کار رفته است. اگر به نام سی روز ماه توجه کنید، مشاهده می نمایید که روزهای هشتم و پانزدهم و بیست و سوم هر ماه به نام دی نامگذاری شده و برای تمیز آنها از یکدیگر هر یک به نام روز بعدش خوانده شده است و اورمزد که آن هم نام خداوند می باشد. بدین گونه : اورمزد، دی بآذر، دی بمهر و دی بدین. بنابراین در ماه دی چهار روز به نام خدا نامیده شده و در ماه دی چهار بار جشن دیگان برگزار می شود.

اورمزد و دیماه : نخستین روز دی ماه باستانی/ 25 آذر ماه خورشیدی

دی به آذر و دیماه : هشتمین روز دی ماه باستانی/ 2 دی ماه خورشیدی

دی به مهر و دیماه: پانزدهمین روز دی ماه باستانی/ 9 دی ماه خورشیدی

دی بدین و دیماه : بیست و سومین روز دی ماه باستانی/17 دی ماه خورشیدی

 در ایران باستان نخستین جشن دیگان در ماه دی یعنی روز اورمزد و دی ماه ، خرم روز نام داشته است و در این روز که شب پیش، بزرگترین شب سال بوده است، پادشاه و حاکم دیدار عمومی با مردم داشته است.

منبع : سالنمای راستی    

جشن شب یلدا

 جشن شب یلدا جشنی ست که از 7000 سال پیش تا کنون در میان ایرانیان برگزار میشود. 7000 سال پیش نیاکان ما به دانش گاهشماری دست پیدا کردند و دریافتند که نخستین شب زمستان بلندترین شب سال است. در این جستار از سخنرانی دکتر جنیدی و دکتر کزاری برداشت هایی شده:

 جشن شب یلدا، همانند جشنهایی همچون نوروز و مهرگان، پس از تازش اسکندر، تازیان، و مغولها پابرجا مانده است و در تک تک خانه های ایرانیان راستین با گردآمدن خانواده ها به دور هم برگزار میشود.

فردوسی بزرگ در شاهنامه میگوید: 

نباشد بهار و زمستان پدید **** نیارند هنگام رامش نوید

  از این بیت میتوان پی برد که در سرزمینهایی بجز ایران آغاز فصل ها را نمیدانستند اما ایرانیان در آن زمان به این دانش دست پیدا کرده بودند.

 در زمان تاختن تازیان به ایران گاهشماری ایرانیان که بر پایه ی خورشید بود، به گاهشماری بر پایه ی ماه دیگرگون شد، اما پس از چندی خیام بروی کار آمد و این گاشماری خورشیدی را دوباره بنیان نهاد تا باز جشنهای ما زنده باشند و ما آنها را برگزار کنیم.

 

جشن سده

واژه سده : بیشتر دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می دانند. ابوریحان بیرونی می نویسد: “سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته اند که هرگاه روزها و شب ها را جداگانه بشمارند، میان آن و پایان سال عدد صد بدست می آید و برخی گویند علت این است که در این روز زادگان کیومرث، پدر نخستین، درست صدتن شدند و یکی از خود را بر همه پادشاه گردانیدند” و برخی برآنند که در این روز فرزندان مشی و مشیانه به صد رسیدند و نیز آمده : شمار فرزندان آدم ابوالبشر در این روز به صد رسید .

نظر دیگر اینکه سده معروف، صدمین روز زمستان از تقویم کهن است، زمستان در تقویم کهن 150 روزه و تابستان 210 روزه بوده است و برخی گفته اند که این تسمیه به مناسبت صد روز پیش از به دست آمدن محصول و ارتفاع غلات است. 

     

جشن بهمنگان

دومین روز از بهمن ماه باستانی (26 دی خورشیدی)

بهمن از واژه اوستایی وهومن(Vohuman) به معنی اندیشه نیک می باشد، وهومن یکی از امشاسپندان نزدیک به درگاه اهورامزدا می باشد. اشوزرتشت برای دریافت پیام های اهورایی از وهومن یاری می گیرد. پاسبانی چهارپایان سودمند در عالم جسمانی به این امشاسپند واگذار می شود. از این رو زرتشتیان در جشن بهمنگان یا بهمنجه که در روز بهمن از ماه بهمن واقع می شود از کشتار حیوانات سودمند و خوردن گوشت آنان خودداری می نمایند و برخی از زرتشتیان پرهیز از خوردن و کشتار را در تمام روزهای بهمن ادامه می دهند. این جشن حامی مردان درستکار می باشد.

منبع : سالنمای راستی    

چهارشنبه سوری؛ آیین‌ها و ریشه‌ها

چهارشنبه سوری نام واپسین چهارشنبه‌ی تقویم خورشیدی ایرانی است، که شب آن با رسوم و آیین‌هایی ویژه، خصوصاً پرش از روی آتش مشخص می‌شود. نام‌های محلی گوناگون این روز عبارت است از: گول چارشمبه (اردبیل)، گوله گوله چارشمبه (گیلان)، کوله چووارشمبه (کردستان)، چووارشمبه کولی (قروه، نزدیک سنندج)، و چارشمبه سرخی (اصفهان). برخی دانشمندان واژه‌ی «سوری» را با «سور» (میهمانی، جشن) ارتباط داده و آن را به معنای «وابسته به سور، جشن‌آمیز» گرفته‌اند، برخی دیگر، به طور موجه‌تری، سور را گونه‌ای دیگر از واژه‌ی سرخ می‌پندارند (مانند گل سوری ”گل سرخ“) و آن را اشاره‌ای به خود آتش یا به «سرخی»، به مفهوم تن‌درستی یا بلوغ، که به طور فرضی با پرش از روی آتش به دست می‌آید، می‌انگارند. کاربرد عنوان متفاوت چارشمبه سرخی در اصفهان و قرار داشتن گونه‌ی گویشی رایج سور در برابر سرخ، تأیید دیگری است بر این دیدگاه.

     

سپندارمذگان

 در ایران باستان، نه چون رومیان از سه قرن پس از میلاد، که از بیست قرن پیش از میلاد، روزی موسوم به روز عشق بوده است!

این روز "سپندار مذگان" یا "اسفندار مذگان" نام داشته است.

 فلسفه بزرگداشتن این روز به عنوان "روز عشق" به این صورت بوده است که در ایران باستان هر ماه را سی روز حساب می کردند و علاوه بر اینکه ماه ها اسم داشتند، هریک از روزهای ماه نیز یک نام داشتند.سپندار مذ لقب ملی زمین است. یعنی گستراننده، مقدس، فروتن.

 زمین نماد عشق است چون با فروتنی، تواضع و گذشت به همه عشق می ورزد. زشت و زیبا را به یک چشم می نگرد و همه را چون مادری در دامان پر مهر خود امان می دهد. به همین دلیل در فرهنگ باستان اسپندار مذگان را بعنوان نماد عشق می پنداشتند



http://roozgozar.com/piczibasazi/matlab/01/roozgozar.com-0021.gif

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۳/۰۷/۱۴
محمود عباسیان امین

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی